داستان طنز شکوفائی و اصلاح الگوی مصرف به سبک حاج آقا(قسمت دهم)
وبسایت خبری کوردنیوزر،خبرها و رویدادهای ایران و جهان و مناطق کردنشین را در معرض دید بازدید کنندگان وکاربران محترم قرارمیدهد.ولازم به ذکراست وبسایت کوردنیوزکاملامستقل و وابسته به هیچ یک از جناحهای سیاسی نمیباشد. باتشکر مدیر وبسایت :علیرضاحسینی سقز
داستان طنز شکوفائی و اصلاح الگوی مصرف به سبک حاج آقا(قسمت دهم)
18 / 1 / 1397 ساعت 3:28 | بازدید : 3371 | نویسنده : علیرضاحسینی سقز | ( نظرات )

حاج آقا طبق معمول از خواب بیدار شد و بعد از صرف عصرانه ساعت 6 راننده آمد و حاج آقا قصد رفتن کرد . حاج خانم در حالیکه حاج آقا از درب حیاط خارج میشد سریع با آژانس تاکسی تلفنی تماس گرفت و گفت اگر تاکسی دارین تا دو دقیقه دیگه درب منزل ما باشه بفرستین وگرنه از آژانس دیگه تاکسی میگیرم و دیگه با شما کاری ندارم البته ناگفته نمونه که منزل حاج آقا تا آژانس یک کیلومتر بیشتر فاصله نداشت به هر حال تا حاج خانم آماده شد و رسید دو در منزل آژانس هم آمده بود و حاج خانم آدرس اداره حاج آقا را داد و گفت سریع برسوندش اونجا وقتی رسیدند اداره حاج آقا هم تازه رسیده بود و داشت از اتومبیل پیاده میشد حاج خانم به راننده گفت همینجا منتظر باش و خودش حاج آقا را زیر نظر گرفت

حاج آقا به اتاقش که در طبقه دوم و مشرف به محوطه اداره بود وارد شد و چون پرده ها کشیده شده بود داخل اتاق معلوم نبود و با توجه به اینکه هوا کم کم تاریک میشد سایه حاج آقا که پشت میز نشسته بود روی پرده دیده می شد و چون میز طوری در اتاق قرار داشت که هر موقع حاج آقا اراده کنه پرده را کنار بزنه بتواند محوطه و درب خروج را نظارت کند به همین دلیل سایه نیم رخ حاج آقا روی پرده افتاده بود

حاج خانم دل توی دلش نبود و با خودش فکر میکرد که چطوری میتونه از کار حاج آقا سر در بیاره که با صدای راننده به خودش آمد که گفت از الان به بعد هر چقدر منتظر بشیم ساعتی حساب میشه اشکالی نداره ؟

حاج خانم بدون اینکه جواب بده چهار تا اسکناس 5 هزارتومانی به راننده داد و گفت هروقت کرایه ات از این گذشت خبرم کن تا بقیه اش را هم بدم

راننده دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشت و منتظر ماند

ناگهان حاج خانم متوجه شد سایه دیگری مقابل میز حاج آقا ظاهر شد که مشخصا یک خانم است و دو دستش دراز شد و چیزی را به حاج آقا داد و بعد از چند دقیقه سر سایه بیشتر روی میز خم شد و دوباره به حالت اولیه در آمد و بعد حاج آقا خم شد روی میز و خانم هم روی میز خم شد و سایه ها به هم رسیدند

حاج خانم از شدت خشم دستاشو به هم فشار میداد و صحنه را نگاه میکرد که دید خانم از جلوی میز رفت آن طرف میز که حاج آقا نشسته و سایه ها به هم مخلوط شدندو معلوم نبود چه اتفاقی داره می افتد

حاج آقا وقتی وارد اتاقش شد به منشی گفت بخش روابط عمومی نامه هاش را بیاره تا امضا کنم و منشی هم به مسئول مربوطه دستور رئیس را ابلاغ کرد وقتی خانمی که مسئول روابط عمومی بود نامه ها را آورد و به رئیس داد منتظر شد تا او نامه ها را بخواند و اگر اشکالی دارد توضیح بدهد و رئیس موقعی که نامه ها را میخواند از دو نامه اشکال گرفت که خانم هم برای اینکه بهتر بخواند روی نامه خم شد و در مورد آن توضیح داد حاج آقا که دوباره روی نامه خم شد و آن را خواند توضیح را کافی ندانست که مسئول روابط عمومی اجازه خواست چون نوشته از این طرف برعکس است و خوب نمیتواند بخواند به آن طرف میز بیاید تا بتواند بهتر توضیح دهد و رئیس هم گفت اشکالی ندارد و برای همین به آن طرف میز رفت و وقتی توضیح داد و یک نامه مورد اشکال رئیس قرار گرفت و مسئول یاد شده برای اصلاح آن از پشت میز خارج شد و هنگامی که میخواست خارج شود یادش آمد یک فاکس برایش ارسال کرده اند برای همین به رئیس گفت اجازه هست فاکس های رسیده را ببینم تا نامه خودم را پیدا کنم و رئیس هم اجازه داد و خانم یاد شده به کنار میز آمد و روی فاکس خم شد و نامه ها را نگاه میکرد غافل از اینکه سایه او که بصورت نیم رخ مقابل حاج آقا بود به سایه حاج آقا متصل شده و از بیرون حاج خانم یک صحنه کاملا عاشقانه که شبیه بوسیدن بود را میدید دیگه حاج خانم داشت دیوانه می شد به راننده گفت فقط برو نمیخوام لحظه ای اینجا بمونم

وقتی حاج خانم به منزل رسید شروع به قدم زدن توی حیاط کرد و اصلا حال خودش را نمی فهمید

نمیدانست چکار کند چطوری با حاج آقا برخورد کنه ؟ آیا اون زن منشی حاج آقا هست ؟ آیا از کارمندای دیگه حاج آقاست ؟

سوال ها مثل فرفره توی مغز حاج خانم موج میزد

ادامه دارد



|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نظر سنجی

بنظرشماكدام يك ازشهرهاي كردنشين زيربيشترهدف تهاجم فرهنكي قراركرفته است؟

آرشیو مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان kurdnews و آدرس kordstan.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را د




آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 5108
:: کل نظرات : 147

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 47

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 2545
:: باردید دیروز : 3105
:: بازدید هفته : 20252
:: بازدید ماه : 69678
:: بازدید سال : 2201467
:: بازدید کلی : 6101646